سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستدار دیلم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

محلات شهر بهبهان

    نظر

بیاد خاطرات خوش دوران تحصیل دوره دلیرستان در بهبهان سالهای 54 تا 57 یادش بخیر

برگرفته از یک وبلاگ بهبهونی

نام محل های قدیمی شهربهبهان  که متاسفانه در نظر بسیاری از جوانان شهر ناآشنا میباشند :

گچ پزان ، کاروانسرا ، ملامحسنی ها ، شاه فضل ، مکینه ، ملی ، پهلوانان ، باغبان ها ، میرزاها ، درویس ، استخر ، سادات ، چمنک ، ملایان ، پر ، بدیعا ، بازارنو ، امامزاده شامیر عالی حسین ، درویشها ، گود چاهک ، لیرکیا ، نجارا ، اوخسیا ، گودکلو ، کارگه ، بدیعا ، لب آب ، اوبقله ییها ، محل نو ، رنگ خونهیا (سرسده) ، سیدا ، میرمیرکیا ، نمدمالا ، سرمیدو ، خراسانیا ، معمارا ، معمارعباسیا ، آغاپیرحیدر ، قبرکنان ، آهنگرا ، گل بی بی ،  بی بی خریجه ، بوالیا (بوعلی ها) و حسنک و . .

 محل سکونت ما محل مکینه بود  مکینه هم منظور کارخانه آرد بهبهان متعلق به مرحوم نمازی از افراد سرشناس بهبهانی

یادش بخیر هنگام افطار و سحر در ماه رمضان فیدوس از انجا به علامت اعلام وقت به صدا در می امد

 راستی چه زود گذشت و چه زود دیر شد


اگر در دیده مسئول نشینی بجز از خوبی کارها نبینی

    نظر

با نام و یاد خدای بزرگ و مهربان

اگر با دیده تامل و تعمق در اموزه ای دینی و متون فارسی جستاری داشته باشیم در خواهیم یافت که تاکید زیادی بر اعتدال شده است.متاسفانه با وجود داشتن این پیشینه نظری در اغلب برهه ها شاهد بروز رفتارهای افراطی یا تفریطی در این اب و خاک بوده ایم ؛ ناگفته پیداست که این مورد تنها مختص دهه های اخیر نیست اما چون موضوع بحث بناچار باید با ارایه مصادیق همراه باشد چاره ای جز پرداختن به برخی نمونه ها نداریم

در عنوان یادداشت با دستکاری در شعر شاعر آورده ام که " اگر در دیده مسئول نشینی بجز از خوبی کارها نبینی" این امر متاسفانه مبین شیوه متداول بسیاری از مسئولان است. اگر تورقی در صفحات روزنامه ها و نشریات سه دهه اخیر داشته باشیم مسئولان همواره از اقدامات حوزه کاری خود دفاع کرده و به اصطلاح منادی امن بودن شهر بوده اند از اتفاق همین افراد در بیشتر مواقع پس از پایان مسئولیتشان به منتقدین سرسخت شرایط و اوضاع تبدیل می شوند. مسئولی را من و شما سراغ داریم که در نیمه اول دهه 70 بر مسند بود و در همان زمان تورم ساعتی در کشور صدای مردم را در اورده بود. نزول ارزش پول ملی از زمان ایشان اوج گرفت اما امروز به انتقاد از شرایط اقتصادی می پردازد و از حق مردم برای برخورداری از زندگی بهتر سخن می راند.یادمان نرفته که در ان سالها میزان افزایش حقوق کارمندان بسیار اندک بود.

نمونه دیگر ان از قطار پیاده شدگان دولت نهم و دهم است وزرای محترمی که پس از طرد شدن از قدرت سعی دارند خود را حامی مردم وانمود کنند. همین اقایان در زمان مسئولیتشان از عملکرد خود و دستگاه متبوعشان صدردصد دفاع می کردند و همه چیز را بر وفق مراد می نمایتندند اما امروز...؟

چرا انصاف را که نیمی از ایمان خوانده شده در نظر نمی گیریم. یکی از راههای افزایش سرمایه اجتماعی که متاسفانه در کشورمان رو به افول است بیان واقعیات و پرهیز از سوگیری بی جعت می باشد

مسئولان بگویند و بپذیرند که شماری از مشکلات به دلیل ضعف مدیریت انها و ناکارامدی مجموعه تحت نظرشان است و منتقدان اذعان کنند که در این سه دهه با وصف همه افت و خیزها و موانع و تنگناها اقدامات مثبت ارزنده کم نظیری در سطوح مختلف به اجرا در آمده است اما جا برای کار و رفع معضلات و مشکلات عدیده مردم بسیار است

در باور نگارنده تن دادن به چنین منش و روشی هم به اصول و ارزشها نزدیک است و هم خود نوعی اصلاح طلبی واقعی و مانا محسوب می شود.


تقدیم به ساحت قدسی پیامبر گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی

    نظر

چه ظلمی بر پیامبر رحمت از سوی مدعیان حمایت و رهروی ایشان صورت می گیرد انکه با جلیقه انفجاری جنایت می کند و انکه با ندانم کاری بهانه به دست معاندین می دهد

باور کنیم رجعت سرخ ستاره

باور کنیم رجعت سرخ ستاره را

میعاد دستبرد شگفتی دوباره را

باور کنیم رویش سبز جوانه را

ابهام مردخیز غبار کرانه را

باور کنیم ملک خدا را که سرمد است

باور کنیم سکّه به نام محمد(ص) است

 

از سفر فطرت از صحف از صحف از زبور

راوی ! بخوان به نام تجلی ، به نام نور

آفت نبود و موت نبود و نفس نبود

او بود و بود او و جز او هیچ کس نبود

« قال الست ربکم » ی را بلا زدند

فالی زدند و قرعه تکوین ما زدند

سالار « کنت کنز» در آئینه نطفه راند

برقی جهید و خرمن آدم نشانه ماند

ویرانه گرد خانه زنجیر او شدیم

زافلاکیان خلیفه تقدیر او شدیم

 

گردید چرخ و خاک فلک کو به کو نشست

آدم رهید و نوح به جودی فرو نشست

ایوب ها به سفره کرمان کرم شدند

یعقوب ها به حوصله پامال غم شدند

موسی بسی ز نیل حوادث امان گرفت

تا همچو نیل دامن فرعونیان گرفت

بسیار بت شکست که از سیم کرده بود

تهمت به بت زدند ، براهیم کرده بود

از رشک لطف ، جان ملایک ملول ماند

هیهات بر زمانه که انسان جهول ماند

 

باور کنیم رجعت سرخ ستاره را

میعاد دستبرد شگفتی دوباره را

باور کنیم رویش سبز جوانه را

ابهام مردخیز غبار کرانه را

باور کنیم ملک خدا را که سرمد است

باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است

 

راوی ! به شب، حجاب نکویی ، حجاب قبح

راوی ! به صبح ، صبح شکافنده ، صبح صبح

راوی ! به فتح ، فتح نمایان به آسمان

راوی ! به تین و زیت و به افسانه زمان

راوی ! بخوان به خواندن احمد در اعتلا

بر بام آسمان، شب معنی، شب « حرا»

شبها شبند و قدر، شب عاشفانه‌ هاست

عالم فسانه ، عشق فسانه‌ فسانه‌ هاست

راوی! بخوان که رستم افسانه می ‌رسد

جوهر فروش همت مردانه می‌رسد

راوی ! بخوان که افسر سیارگان مَه است

راوی ! بخوان که مهدی موعود در ره است

 

باور کنیم رجعت سرخ ستاره را

میعاد دستبرد شگفتی دوباره را

باور کنیم ملک خدا را که سرمد است

باور کنیم سکه به نام محمد(ص) است

خونین به راه دادرسی ایستاده‌ایم

چون لاله داغدار کسی ایستاده‌ایم

ای دوست ! ای عزیز مجاهد ! رفیق راه !

مقداد روز! مالک شب ! میثم پگاه !

ای در صفا به همت مردانه استوار

ای مرد مرد ! مرد خدا ! مرد روزگار

مرغی چنین بلازده جان در قفس نداد

حقا که داد عشق ، تو دادی و کس نداد

 

رفتی که بازگردی و تا ما خبر شدیم

ای پیشتاز قافله ! بی‌ همسفر شدیم

گیتی به اهل عشق ، به دستان ، چه می ‌کند

حالی به ما شقاوت بستان چه می ‌کند

با ما چه می ‌کنند به رندی در آشیان

این نابکار خانه به دوشان ، حرامیان

 

ای دوست ! ای عزیز! رهایی مبارکت

از همرهان خسته جدایی مبارکت

این جا خوش است ضجه زنجیریان هنوز

مردم کش است دشنه تقدیریان هنوز

اینجا هنوز عرصه گیر و کشاش است

اینجا هنوز خواب اسارت مشوش است

این جا جهان شب است، ولی بیکرانه نیست

فردای روشنایی ره ، بی ‌بهانه نیست

شبها شبند و قدر، شب عاشقانه‌ هاست

عالم فسانه، عشق فسانه فسانه‌ هاست

 

باور کنیم رجعت سرخ ستاره را

میعاد دستبرد شگفتی دوباره را

باور کنیم ملک خدا را که سرمد است

باور کنیم سکه به نام محمد (ص) است

سروده : علی معلم دامغانی


کلامی و پیامی

    نظر

اگردروغ رنگ داشت شاید هرروز دهها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست وبی رنگی کمیاب ترین رنگ ها بود.

اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد تو از کوله بار سنگین خویش ناله می­کردی... و من شاید کمر شکسته‌ترین بودم.

اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم،همه وسعت دنیا یک خانه میشد وتمام آنچه در سفره بود سهم همه بود و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد.

اگرخواب حقیقت داشت همیشه باتو در آن ساحل لبریز از ناباوری بودم.

اگر همه سکه داشتند دلها سکه را بیشتر از خدا نمی‌پرستیدند ویکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی‌دید تا دیگران از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه‌اش را نثار او کنند.

اگر مرگ نبود، زندگی بی‌ارزش ترین کالا بود، ترس نبود، زیبایی نبود، خوبی هم شاید …

اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می‌گریستیم؟ کدام لحظه نایاب را اندیشه می کردیم و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود.

اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند و من با دستانی که زخم خورده توست گیسوان بلند تورا نوازش میکردم و تو سنگی را که من به شیشه‌ات زده بودم به یادگار نگه میداشتی و ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر میکردیم

اگر خداوند یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا آن گاه نمی دانم به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت؟

اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان جستجو نمی کردیم اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم با اولین خمیازه به خواب می رفتیم و هر عادت مکرر را در میان 24 زندان حبس نمی کردیم اگر خواب حقیقت داشت همیشه خواب بودیم هیچ رنجی بدون گنج نبود… ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند

اگرعشق ارتفاع داشت من زمین را زیر پای خود می گذاشتم وتو هیچ گاه عزم صعود نمیکردی آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله‌ها به تمسخر میگرفتی …


کراوات

    نظر

 

 

جمع آوری کراوات از مغازه ها

حوادث - ایسنا نوشت:

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فروش کراوات در ایران ممنوع شد، ولی طی سال‌های اخیر همواره برخی فروشندگان اقدام به فروش آن می‌کردند که در برخی موارد با تذکر بخش‌های مسوول در نیروی انتظامی هم مواجه می‌شدند. البته این موضوع هیچ گاه به صورت جدی دنبال نشده، به طوریکه فروش آن در مغازه‌های کت و شلوار فروشی شکل گسترده‌تری هم یافت.

تازه‌ترین اخبار حاکی از آن است که فروش کراوات دوباره با سخت‌گیری مواجه شده است. در این باره یکی از فروشندگان گفت: اداره اماکن نیروی انتظامی چند روزی است که این دستور را صادر کرده است و ما مجبور به جمع‌آوری همه کراوات‌ها از مغازه شده‌ایم. ظاهرا این تحریم فقط برای مغازه‌هایی که محصول برند می‌فروشند، اعلام شده است.

جواد درودیان - رییس اتحادیه پیراهن دوزان و پیراهن فروشان، نیز در همین خصوص اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فروش کراوات ممنوع شد، ولی این موضوع به صورت جدی دنبال نمی‌شد و هرازگاهی این بحث به شدت پیگیری شده و از فروش آن ممانعت به عمل می‌آمد. حتی به ما اعلام شده سربرگمان که در آن از قدیم یک عکس کراوات روی آن وجود داشت باید عوض شده و عکس کراوات از روی آن برداشته شود.

وی در پاسخ به این سوال که بسیاری از مغازه‌ها کراوات را در ویترین گذاشته و از طریق مانکن‌ها به نمایش می‌گذارند، اظهار داشت: بازرسان اصناف و اماکن مدتی است که این موضوع را جدی گرفته و مانع از این کار شده‌اند. البته شاید این به شانس مغازه‌‌دار بستگی داشته باشد و اگر بازرسان و اماکن از آن مغازه‌ها اطلاع یابند، دستور ممنوعیت فروش کراوات را به آن‌ها نیز اعلام می‌کنیم.

==================================================================

یادم نمیاد که در طول زندگیم از کراوات استفاده کرده باشم. چه مراسم ازدواج خودم و یا نزدیکترین افراد خانواده ام.نظر شخصیم در باره این موضوع مثبت نیست و کسی را هم به استفاده از کروات توصیه نمی کنم اما اگه این گزارش خبری ایسنا منطبق بر واقعیت باشد جای سئوال دارد که براستی این کارها زیبنده است.


ماموریت

    نظر

من که از دیدن بالگرد بر فراز منزل مردم برای عکس

برداری از دیش و ماهواره حس خوبی بهم دست نمی ده

براستی ایا همه ناهنجاری های موجود در جامعه را می توان به پای ماهواره گذاشت.امار درست و حسابی در دست نیست اما نمی دانم چه درصدی از مردم ( شهری و روستایی) در شمار متخلفان این قانون هستند

البته در این خصوص که برخی برنامه های ماهواره مشکل افرین بوده و کانون خانواده را هدف گرفته اند نمی توان تردید کرد

من که راهی به ذهنم نرسید هر چند این حس هم دست بردار نیست


سیزده بدر

بر اساس عادت مالوف سیزده بدر( روز طبیعت) را در منزل هستم. پس از چند روز بارندگی هوای شیراز فعلا نیمه ابری است احسان به همراه حسین خدایاریان بیرون هستند هر چند امارها ی ارایه شده حاکی از افزایش گردشگران نوروزی در شیراز است اما مشهودات چیز دیگری را می گوید.


برف شیراز

شنبه شب ششم اسفند ماه از غروب تاکنون در شیراز برف در حال نزول است

انشالله همواره رحمت الهی بر مردم این دیار نازل شود

پرهام خان هم اینجا بود و کلی ذوق کرد- عروسی محسن هم انجام شد


حکایت این روزها

    نظر

به نام خدا

امروز چهارم بهمن ماه 1390 هجری شمسی هوای سرد اما افتابی شیراز در سالروز غمبار شهادت امام رضا علیه السلام این روزها تلاطم در بازار ارز و سکه شرایط نامناسبی را از نظر اقتصادی رقم زده است. امریکا و قدرتهای غربی عقده سی و چند ساله اشان نسبت به انقلاب ایران را بیش از پیش به نمایش گذاشته اند. در این سه دهه ملت ایران سختی هایی به مراتب مهلکتری را تجربه کرده اند امیدوارم به حق خون حسین و روح پیامبر بزرگ اسلام این روزهای سخت نیز به خوبی پشت سر گذاشته شود.نشانه هایی از کم تدبیری برخی مسئولان ذیربط نیز در این آشفته بازار رخ نموده است که امید است با تدبیر عقلای قوم به فرجامی مناسب بیانجامد.خلاصه بگویم این روزها بی بی سی و رادیو امریکا جشن گرفته اند. امیدوارم با جشن مردم روزگار دشمنان ملت ایران سیاه شود.